باید ادامه داد

بر بستری نرم. روی شکم افتاده. ادامه دادن در این وضعیت. فرقی نمی‌کند کجا. چشم‌ها باز باشند یا بسته. فرقی نمی‌کند. باید ادامه داد. زانو روی زانو انداخته. فرقی نمی‌کند. ولو شده کف زمین. بالش زیر بغل. باید ادامه داد. فرقی نمی‌کند. لخت یا پوشیده. فرقی نمی‌کند. باید ادامه داد. فرقی نمی‌کند. باید ادامه داد. مهم این است که ذهن. این جمله ناقص است. باید ادامه داد. حتا یک جملۀ درست هم. این را می‌دانم. روشن است. پس چرا حرف؟ این چیزی است که نمی‌دانی. حالا فهمیده‌ای. ایراد کار کجاست؟ این را نمی‌دانی. شاید باید کاری کرد. این را نمی‌دانی. شاید چون اگر حرف نزنی اتفاقی هم نمی‌افتد. باید ادامه داد. باید بیفتد. کاری‌اش نمی‌شود کرد. اما سکوت. کدام سکوت؟ ربطی ندارد. سکوت ممکن است. ادامه می‌دهم. این را هم کاری نمی‌شود کرد. شاید فقط این باشد که دیر شروع کرده‌ام. فرقی نمی‌کند. به هر حال شروع شده است. باید ادامه داد. در این تردیدی نیست. باید ادامه داد. گیرم دیر باشد. فرقی نمی‌کند. مهم نیست. باید ادامه داد. آن‌ها از یک جایی شروع می‌شوند. فرقی نمی‌کند. دقیقاً نمی‌دانم کجا. باید ادامه داد.