پیش از هر چیز از او سخن باید گفت. برای سپاس و تسلیم. همانگونه که آن کتاب کرده است. و آن کتابی است که خوانده شده و خواندنش پیش از هر خواندنی بوده است. در گوش و در تمامی گوشها. سپس و سپستر است که تاریکی آغاز میشود و همه چیز از آن برمیآید. و آنگاه که همه چیز برآمده شد، آن روز فرا خواهد رسید. روزی که از آن سخن خواهیم گفت در لابهلای هر جمله و هر کلمهای اگر بتوان آن را دید و بینندگان خواهند دید و من نیز خواهم دید، هرچند چشمهایم را بسته باشم. رستاخیز در درون من است. همچون همۀ آن چیزهای دیگر. کتابها در درون مناند. همچون همۀ آن چیزهای دیگر. تاریخ در درون من است. همچون همۀ آن چیزهای دیگر. در بیزمانی محض یا در هر لحظۀ متصوَّر. پس آغاز بیمعناست و انجام نیز. بیزمانی محض است. همچنانکه بیمکانی محض، زیرا برون در درون من است. یک آنِ نامتعین. تماماً دسترسناپذیر. پس همواره از او سخن باید گفت و من چنین خواهم کرد. تا جایی که در توان من است.