باور کن الان خوابم مییاد. مثلاً چه چیزهای دیگری میتوان گفت؟ میتوانست بگوید خوابم مییاد یا باور کن خوابم مییاد یا الان خوابم مییاد. اما هیچ کدام را نگفته است. گفت: باور کن الان خوابم مییاد. چه مفهومی دارد؟ قرار است کاری بکند؟ از او خواستهاند کاری بکند؟ تأکید میکند؟ اغوا میکند؟ نمیتواند بگوید. نمیتواند صراحتاً بگوید. التماس میکند؟ میخواهد بباوراند؟ بله، مسلماً میخواهد چیزی را بباورند. پس مخاطب او، هرچند او را ندیده باشیم، گویی از باور کردن او امتناع میورزد یا او خودش دارد چنین وانمود میکند که او امتناع میورزد. هرچند امتناعی در کار نباشد، بلکه خودِ او باشد که امتناع میورزد اما نمیفهمد. میتواند اینطور نباشد. میتواند این «باور کن» دقیقاً عکس باشد. باور نکن. یعنی باور نکن که خوابم میآید. بلکه خودم هم خیلی دوست دارم آن کار را انجام بدهم. صدایی زنانه است. و نه تنها فقط اینکه صدایی زنانه باشد، بلکه لحنی دارد که معمولاً برای چنان مخاطبی، مخاطب، به کار میرود. تا این اندازه دقیق؟ واقعاً اینطور است؟ میتوان فهمید؟ میتوان از لحن ادای یک جمله فهمید که مخاطب آن چه ویژگیهایی دارد. مرد است؟ زن است؟ جوان است؟ پیر است؟ اگر این طور باشد، میتوان همه چیز را از یک جمله شروع کرد. و او همانطور که آن راه جنگلی بیسرانجام را بالا میرود، و پشهها را از کنار گوشش کنار میزند، کلمهها در سرش وزوز میکنند. کلماتی که گفته است یا خواهد گفت، و شنیده است یا خواهد شنید. مثلاً بگوید در این مدت، از آخرین باری که دیدمت با کسی بودی؟ جواب بدهد که آره. بگوید واقعاً؟ خیلی خوبه. پس سرت بند بوده که پیدات نبوده. منو بگو که غصۀ تنهاییات رو میخوردم. بگوید تو چی؟ با کسی بودی. بیجواب. بخندد و ادامه دهد: با کی بودی؟ بگوید ها؟ با کی بودی؟ جوابمو بده. جواب بدهد که چه اهمیتی داره؟ نمیخوام بگم. نه که فکر کنی یه آدم احمقم که وقتی تو، بیخیالِ همهچیز، با کسای دیگه بودی، چشمانتظار تو موندم. بگوید: چی داری میگی؟ خودت میفهمی چی داری میگی؟ من؟ جواب بدهد: خودت گفتی با کسی بودی. بگوید: یعنی نهفمیدی شوخی میکنم؟ جواب بدهد: چرا دروغ میگی؟ بگوید: من؟ چه دروغی؟ جواب بدهد: همین که میگی شوخی کردی. اصلاً شوخی نکردی. بگوید: باشه، شوخی نکردم. بگوید: بالاخره شوخی کردی یا نکردی؟ جواب بدهد: با تو نمیشه حرف زد. (که جواب نیست. حکم است.) پس با چه کسی میشود حرف زد؟ میشود حرف زد. ادامه دهد: خودت متوجه نیستی؟ بالاخره تو دروغ گفتی. یا اون حرف اولت که گفتی با کسی بودی دروغ بوده یا اینکه میگی شوخی کردی یا اونکه گفتی شوخی نکردی. وقتی آدم دربارۀ یک حرفش، هم بگه شوخی کرده هم بگه شوخی نکرده، به هر حال یکیاش دروغه. جواب بدهد: چرا این قدر ریز میشوی توی حرفها. کاش فلسفه نمیخواندی. کاش فیزیک خوانده بودی، میشد دو کلمه باهات حرف زد. بگوید: ریز نشدم. منطقی و روشن گفتم. میخوای عکسامو نشونت بدم؟ بگوید: چرا نمیذاری حرف بزنم؟ تو نفهمیدی که وقتی گفتم: باشه، شوخی نکردم، از سر لجبازی بود. بگوید: از کجا باید بفهمم که کدوم از سر لجبازی بوده و کدوم از غیر سر لجبازی؟ جواب بدهد: آدم این چیزا رو از لحن طرفش میفهمه. بگوید: اتفاقاً من هم از لحنت فهمیدم. وقتی گفتی آره، با کسی بودم، لحنت خیلی آروم و جدی بود. بعد دیگر به سؤالها جواب داده نمیشود. باور کن الان خوابم مییاد.